صبح زود از خواب بیدار شدم داشتم آرایش میکردم دلم شور میزد توی آشپزخونه بود اولین بار بودکه تو این ۷ سال برام چای میریخت به این فکر میکردم که چطور تو این ۷ سال تحملش کردم رفتم طرف چمدونم برش داشتم اومد و منو بوسید خیلی احمقه هنوز نمیدونه که آرایشم خراب میشه از پله ها رفتم پایین سرشو از پنجره آورد بیرون و مثل احمقا برام دست تکون داد منم یه لبخند تصنعی زدم و رفتم خوشحال بودم که چند روز نمیبینمش...سر کوچه منتظرم بود خیلی خوشتیپ و جذاب بود با صدای مردونه و بم اون دوس پسرم بود..........
صبح زود پاشدم دلم شور میزد داشت آرایش میکرد آخه میخواست با همکارای خانمش بره مسافرت براش چای ریختم وفت رفتن بوسیدمش نمیدونه حالم از این کار بهم میخوره وفتی داشت میرفت مثل احمقا سرمو از پنجره آوردم بیرون و براش دست تکون دادم اونم خوشحال شد لبخند زد و رفت منم زود اومدم داخل گوشی رو برداشتمو به دوس دخترم زنگ زدم گفتم عشقم زود بیا اینجا بالاخره همسر کودنم رفت بعدشم رفتم دوش گرفتم..........
وقتی زنی عاشق میشود دست خودش نیست
باصدای آرام صحبت میکند
عشوه هایش بیشتر میشود
حسادت زنانه میکند
چون نمیخواهد کسی حتی به عشقش نگاه کند
همیشه میگوید تو مال من هستی
دوست دارد عشقش از پشت دستانش را دور بدنش حلقه کند گردنش را ببوسد
چشمانش خمار میگردد
به آرامی گوشه لبش را گاز میگیرد
صدایش میلرزد زیر لب میگوید دوستت دارم
زن میداند که وجودش با عشق کامل تر میشود و با بوسه ای عاشقانه به اوج آرامش میرسد.........
زن بودن سخت است
باید مثل یک بانو رفتار کنی
مثل یک مرد کار کنی
مثل یک دختر جوان زیبا به نظر برسی
و مثل یک زن مسن عاقلانه رفتار کنی
درود بر شیر زنان سرزمینم..........
روز زن پیشاپیش مباررررررررررررک