آه مرگ چه تلخ و چه شیرین مى نمایى 
در همسایگى من در سکوت چنبره زده اى
شیره جانم گوارایت باد 
اما رخصت...
 هنوز اطلسى هاى حیاطم را آب نداده ام 
هنوز کبوتر هاى بام خانه ام گرسنه اند
 من هنوز به درد و دل هاى جوى گوش نداده ام 
هنوز پیر زن خانه چوبى هرشب منتظر نان است 
رخصت اى مرگ که هنوز آغوشى براى جان سپردن نیافته ام
نظرات 1 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:48 ب.ظ

بسیار زیبا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد