به تو که می اندیشم شاعر می شوم کلماتم صف میکشند و تعظیم می کنند...

به تو که می اندیشم نسیم از شوق خاطره ات بر بنجره میکوبد...

من با تو داستان می شوم...

کاه زیبای خفته ای که تمنای بوسه ات را می کند تا جان بکیرد...

کاه سیندرلایی  که قلبش را بیش تو جا کذاشته

کاه  جودی بیجاره ای که به یک سایه از تو هزاران بار عاشق می شود

و شاید هم آنه شرلی کوجکی که آنقدر تند و سریع کلمات را بر هم میتند که یک لحظه با تو بودن را هم از دست ندهد...

به تو که می اندیشم شاعر میشوم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد