ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
لبخند چشمان تو دروازه ی گناه را به رویم باز کرد
با آرام گرفتن در آغوش تو به سمت این دروازه قدم برداشتم
و با گرمای بوسه هایت بر روی گونه ام قند گناه را در دلم آب کردم
نمیدانستم شیرینی گناه هم خاصیت نمک گیری دارد
گناه کردم گناهی شیرین در آغوشی شیرین
گناهی که میدانم خدا هم از زیباییش خود را به ندیدن زد
چون هرگاه خواستم زبان به توبه باز کنم جز سکوت چیزی بر زبانم جاری نشد
گر گناه است عشق تو ای نازنین
با دلی لبریز از عشق و حزین
با صدایی برتر از صوت سکوت
وقت سبز گریه هایم در قنوت
میکنم آهنگ این شیرین گناه
کل دینم را به یک ساعت تباه
من گنه کردم ببخشای این خطا
کل دینم در دمی گردد فنا
زیبا بود مرسی از حضور همیشگیت
خواهش. آخه وبت در نهایت سادگی، خیلی خوبه.
مال خودت بود؟
قشنگه
اما دلم نمیخواد...
بگذریم
وای که چقدر دلم میخواد زودتر این امتحانم روبدم داستانی که داری مینویسی روبخونم
آخه بحث چنددقیقه وقت گذاشتنشم نیست
بحث مشغول شدن فکر گرام بی ادبم هست
که مشغول چیزی بشه دیگه بیچارم میکنه...
مال خودمه اما قضاوت سخته همون بگذریم بهتره
منم منتظر میمونم که بخونی دوس دارم نظرتو بشنوم
البته داستان نیست واقعیته بخاطر یکی از دوستام نوشتمش
فکر کردم لازم بعضی وقتا بهش یاد آوری بشه این رویای یه کابوس