رئیس:بیا شعرت رو بخون.اسمش چیه؟
کارگر:آجر
پدر بزرگ من آجر می ساخت
پدر من هم آجر می ساخت
من هم آجر میسازم
ولی خانه من کجاست؟
از پیج زیبای حرفایی که قبل از مرگ باید شنید